شجاع واقعی فیلمی کلاسیک برای کودکان زیره ۱۳ سال .افتضاحی از برادران کوئن در زمینه ی کارگردانی .نمیدانم . شاید اگر مت دیمون نبود فیلم ارزش شنیدن اسمش را هم نداشت. به هر حال کار های کلاسیک نیز سبک و سیاق خود را دارند .سبکی که اولین حدس های مخاطب ، فیلم را جلو خواهد برد ، نشانه ها به قدری واضح بیان میشوند که کودک ۱۳ ساله آن را به تمسخر میگیرد . اتفاق های متحول کننده قرار است فیلم را در ۲۰ دقیقه ی آخر به اتمام برساند . و یا این که شخصیت ها داستان را جلو میبرند حال جالب است اگر فیلم نامه نویس نشانه هایی از شخصیت خود در طول فیلم به جا بگذارد . همه میگویند فیلم نامه مدرنیته شده است . فیلم نامه ی شجاع واقعی بیشتر مناسب انیمیشن تام و جری میبود تا یک فیلمی با بازیگرانی همچون بریج و دیمون .
فیلم تنها و تنها با بازیگران خود همراه بود و اگر کیفیت بالای کار آن ها نبود ۱۱۰ دقیقه از عمر خود را تلف کرده بودید .

مت دیمون به واقع در نقش خود درخشید و یکی از متفاوت ترین ها در عرصه ی کاری خود را به تصویر کشید . وی شخصیتی را به دوش میکشید که از روحیات انسانی برخوردار است و از دنیای وحشی گری غرب فاصله دارد اما شخصیت وی به هیچ وجه مناسب جامعه اش نبوده و این را بار و بار ها با خورد شدن شخصیتش مشاهده میکنیم . وی همیشه رنجر بودنش را عاملی برای سرفرازیش میدانست در حالی که از دید افردای دیگر این خود عاملی برای تمسخر وی میبود . اما وی همیشه از آرمان خود دفاع میکرد و مانند جوانی خام عمل مینمود که این خود تازگی آرمان ها و فضیلت های اخلاقیش نسبت به جامعه ی حال حاضرش را بیان میکرد . شخصیت لابیف این بار معنایی را دارد که غرب به سمت خوبی ها و فضایل اخلاقی و انسانی پیش رفته است که حتی بدترین مجرمین خود را در صورت امکان زنده به دادگاه بکشاند .
جف بریجز
کمی هم در مورد روستر بگویم . جف بریج در نقش روستر کاگبرن به خوبی توانست چهره ی وحشیگری های غرب را در راستایی به بازی بگیرد که مخاطب تمام وحشی گری های غرب را در موافقت با خوبی تلقی کند . و این است هنر به تشویق در آوردن بازیگران در آکادمی اسکار. پیرمردی که نفسش برای صحبت کردن درنمی آید از جدایی از همسرانش سخن میگوید که این خود نشانه ی بی تعهدی غرب قدیم بوده است و به وضوح میتوان از سخنانش نتیجه گرفت که وی زیره تعهداتش نسبت به دستگیری چینی میزند و این کار را هم کرد ولی پاره اتفاقات کلاسیک وی را مجددا در ریتم فیلم قرار داد . وی چهره ی غرب قدیم را در چند سکانس به تمسخر میکشد . هنگامی که حدس میزند لابیف در تعقیب آنهاست و یا این که آدمی که دار آویخته شده بود را نمی شناخت . همچنین مست کردن های بی مورد وی .حدس های حدودیش نسبت به آینده و …. که این ها مخاطب را به چهره ی غرب جدید راغب تر میکند .
در سکانسی لابیف با شلیکی عالی با فاصله ای بیشتر از ۴۰۰ یارد روستر را نجات میدهد . ۴۰۰ یارد خود استئاره ای از فاصله ی زیاد مابین غرب جدید و غرب قدیم است . و این که غرب جدید توانسته است غرب قدیم را نجات داده باشد . و در جایی روستر به لابیف میگوید من هنوز به خاطر اون شلیک بدهکارتم و فیلم به دون بیان ادا دین روستر به لابیف خاتمه پیدا میکند .
Hailee Steinfel
و اما کودک ۱۴ ساله ی فیلم . هیلی استینفیلد . او بود که داستان فیلم را رقم زد . او صاحب ماجرا های فیلم بود . او در میان دعوا ها خاتمه ایجاد میکرد . در حقیقت میتوان گفت نطق زبانش بیشتر در راستای معاملات خرج شد تا چیز دیگری که این خود باعث از بین نرفتن شخصیتش در میان مخاطبین بود . در حقیقت اهرم فشار او پول بود . چیزی که غرب قدیم و غرب جدید را به هم پیوند میداد . لابیف و روستر در کنار هم . شخصیت متی راس را میتوان یک نقطه ی عطف برای این فیلم دانست که بازیگرش را نیز نامزد اسکار نمود .
فیلم در کل ریتمی بر روی بازیگران خود داشت و از لحاظ فیلم نامه نویسی روند کاملا کلاسیکی را در برداشت که مدت هاست سنگ قبر خود را ترک خورده دیده است . اما هنوز تعداد زیادی از کمپانی ها به دنبال زنده کردن این جنازه هستند تا شگفتی به پا کنند . پارامونت پیکچر فیلم شجاع واقعی را نامزد ۱۰ جایزه ی اسکار کرد ولی به چه ارزشی ؟! اسکار به خوبی میداند که بازیچه ی دست های سیاست های آمریکا شده است و خلاصی از آن را در هیچ راه حلی پیدا نخواهد کرد .
چیز خاص دیگری نمیتوان از این فیلم بیان کرد .لطفا نقطه نظرات خود را بیان کنید .
نظرات شما عزیزان: